پروژه ناب

دانلود پروژه های دانشجویی ناب

پروژه ناب

دانلود پروژه های دانشجویی ناب

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ


حمیدرضا صدر، نویسنده ورزش سه به بهانه آنچه بر لیونل مسی در سال 2016 گذشت شما را راهی آرژانتین می کند و به جایی می برد که پسربچه ها در زمین های سنگلاخ پی رویاهای بزرگ می افتند...


به گزارش "ورزش سه"، او سال 2016 را با کسب مدال قهرمانی لالیگا سپری کرد که هشتمین مدالش در آن قلمرو بود، با دریافت توپ طلا، ولی حضورش در جام ملت های آمریکای جنوبی 2016 که قرار بود طعم شیرینی پیدا کند به شرنگ تلخی بدل شد. او در آن کارزار رکورد 54 گل ملی گابریل باتیستوتا را پشت سر گذاشت؛ ولی وقتی در فینال برابر شیلی اولین ضربه پنالتی آرژانتین را از دست داد زمینه ساز شکست راه راه پوش ها شد. در پایان سرش را پایین انداخت و اعلام کرد دیگر پیراهن ملی را بر تن نخواهد کرد. می دانست نتوانسته تیم ملی زادگاهش را به پرواز درآورد. می دانست رویاهای هموطنانش را بر باد داده، می دانست زمان چه تند و تلخ سپری شده.

 

 

روایات مختلفی درباره اولین باری که لیونل پا به میدان فوتبال گذاشت نقل کرده اند. پدرش گفته مادربزرگ لیونل از ریکاردو سالاوادور ریکاردو آپاراچیو مربی محلی معروف به "آپا" درخواست کرد نوه پنج ساله کوچولویش را روانه میدان کند تا کنار برادرانش بازی کند. آپا هم روایت کرده در دیداری که فقط ده بازیکن در اختیار داشت، پسربچه ای را کنار زمین دید که استادانه با توپ به دیوار می کوبد و از مادر پسربچه پرسید: "... می شه بچه تون برای ما بازی کنه؟"

 

او در روزاریو به دنیا آمده و دنبال توپ دویده بود، شهری بنا شده کنار رودخانه، شهری که چه گوارا آن جا به دنیا آمده، شهری که افسانه ها می گفتند که زمین و زمان فراموشش کرده. دو سال بعد از ورود "لیونل کوچولو" به میدان آنقدر درخشیده بود که " Pibe " صدایش می کردند، یعنی "پسرک". برای شناختن فوتبال آرژانتین باید این "پسرک ها" را بشناسید . پسرهایی که از دهه 1920 به بعد عزیز آرژانتینی ها شدند. پسرهایی آمده از دل زاغه ها که برای کسب پیروزی جان می کندند.

 

آن پسرک ها به " Potrero " تعلق داشتند، همان زمین های سنگلاخی گوشه کنار شهرها، همان زمین هایی که اگر نتوانی در آن ها دریبل بزنی کارت تمام است. آن دریبل زن ها جادویی داشتند با عنوان  "La Nuestra "، خلاقیتی متعلق به پسربچه هایی که صورتشان از خاک و گل کثیف شده بود. پسرهایی با موهایی بلند و چشمه های تیزبین و تبسم هایی که گاهی بدل به خنده آمیخته به شرم می شدند. پسرهایی با دندان های کج و کوله که اگر دقت می کردید ریزه های نان را لایشان می دیدید، نان و نه گوشت را.

 

 

 

 

آرژانتینی ها در چنان حال و هوایی دهه 1980 را با دیگو مارادونا سپری کردند. دیگو آنها را قهرمان جهان کرد و قطعه معروف تانگو، "رویای یک پسرک؛ که سال 1943 ساخته شده بود" را خواند. قطعه ای که پسرهای آرژانتینی در زاغه ها زمزمه می کنند "...مادر عزیزم... برایت پول به خانه خواهم آورد... روزی بازیکن بزرگی خواهم شد "... قطعه ای که با این جوری تمام می شدند "... توپ رو گرفت... همه رو پشت سرگذاشت و رسید به دروازه بان... و با زدن یه ضربه سهمگین تبدیل شد به یکی از اون گلزن های بزرگ...". این شعر تمام و کمال توصیف کننده گل مارادونا با پیراهن راه راه آرژانتین برابر انگلیس در 1986 بوده و همین طور بازتابنده ده ها گل مسی برای بارسلونا می باشد؛ ولی بین تیم ملی و باشگاه تفاوت هایی وجود دارند، تفاوت هایی خیلی بزرگ.

 

 

این که مسی آرژانتین را زود ترک کرد و راهی اروپا شد او را متمایز کرد. او در سیزده سالگی با قد 1.40 متری اش بیش از حد کوتاه به شمار می رفت، او برای رسیدن به یک قد طبیعی نیاز به درمانی مبتنی بر تزریق هورمون داشت، با پرداخت ماهی 900 دلار. پدر ایتالیایی- اسپانیایی تبارش که توانایی پرداخت آن مبلغ را نداشت، دستش را به سوی باشگاه نیولز اولد بویز دراز کرد ولی مقامات باشگاه آهی در بساط نداشتند.

 

 

 

لیونل خوش اقبال بود که یکی از افراد خانواده اش در کاتالونیا باشگاه بارسلونا را ترغیب کرد سایه اش را بر سر آن پسرکوچولو بیندازد. پسرکوچولو در دیدار آزمایشی پنج گل زد تا مقامات بارسا را متقاعد کند پرداخت هزینه های درمان پسر کوچولو سودآور خواهد بود. آخرین جمله ای که مادر لیونل پیش از ترک بارسلونا خطاب به پسرش گفت همان چیزی بود که بعدها لیونل را از همتایان بزرگ شده اش در آرژانتین جدا کرد "... خواهش می کنم اروپایی نشو". لیونل در لاماسیا درد تزریق های روزانه را تحمل کرد. تحمل کرد تا وقتی روی نیمکت می نشیند پاهایش به زمین برسند. او بلند شد، قد کشید و شد 70/1 متری.

 

برای خیلی ها اولین خاطره از مسی احتمالا به جام جهانی جوانان 2005 باز می گشت. جایی که آرژانتین نیجریه را 2-1 در فینال با دو ضربه پنالتی مسی شکست داد. ضربه پنالتی دوم او که با حرکت بدنش دروازه بان را فریب داد، تماشایی بود. همان زمان پیت دیویسر، بازیکن یاب هلندی که برای چلسی کار می کرد او را "مارادونای جدید" خواند و کمی بعدتر خود مارادونا از مسی به عنوان بازیکنی که "دنده اضافی" دارد و می تواند با سرعت مهارناپذیری توپ را جلو ببرد یاد کرد. مارادونا افزوده بود "... مسی توپ را احساس می کند".

 

 

 

مسی سفر اصلی اش را در تیمی که ساحر بزرگی به نام رونالدینیو داشت آغاز کرد. جلو رفت و جلوتر، بالا رفت و بالاتر. چهار بار لیگ قهرمانان را فتح کرد و چهار بار توپ طلا را به چنگ آورد. موهای بلندش تدریجا کوتاه شدند، همین طور شادی های پس از گل زدنش، با این وصف چیزی در او دست نخورده باقی ماند. چیزی یادگار همان پسرک های زاغه ها. چیزی یادآور بچگی و سادگی. هنوز هم که توپ را ناگهان از محاصره چندین نفر درمی آورد و با آن هیکل کوچکش حریفان غول پیکر را در طوفان تکل ها، لگدها و تنه ها با توازن پشت سرمی گذارد یادآور یکی از آن " Pibe " های نمونه ای است. پسری آمده از زمین های سنگلاخی که مخمل نوکمپ برایش شده بهشت.

 

با این وصف آن پرسش های نیش دار تکرار شده اند و تکرار "...چرا مسی نمی تواند با پیراهن آرژانتین همان قدر که در نوکمپ می دود بدود، همان جور حریفان را مغلوب کند، همان طور گل بزند؟" برخی از آرژانتینی ها نیش زده اند مسی به زادگاهش عشقی از ته دل نداشته و او هم بارها تکرار کرده "... هیچ چیزی بیش از این که بگویند آرژانتینی نیستم آزارم نداده". سایمون کوپر در توصیف این ناکامی به قصه "سفید برفی و هفت کوتوله" پناه برده. این که تعداد آن "پسرها"ی شبیه به هم در تیم ملی آرژانتین بیش از حد زیاد بوده اند. این که مسی نتوانسته ترکیب مناسبی با سایر کوتوله ها – به نقل از کوپر – بسازد، با کارلوس توز 1.70متری، سرجیو آگرو 1.72متری و پابلو آیمار 1.70 متری، خصوصا وقتی مربی شان یک کوتوله دیگر شد: مارادونا 1.65متری.

 

 

سال 2016  برای آن پسر در تیم ملی کشورش عجیب و غریب سپری شد. سالی که هم از تیم ملی خداحافظی کرد و هم به تیم ملی بازگشت. اکنون آرژانتین برای راهیابی به جام جهانی 2018 به دردسر افتاده و اگر هم راهی روسیه شود مسی 31 ساله خواهد بود و کسی نمی داند آن زمان در چه شرایطی خواهد بود. ولی کسی چه می داند شاید لیونل در همان سن و سال کاری را انجام دهد که دیگو سی سال پیش در 26 سالگی انجام داده. احتمالا این تنها آرزوی بزرگش است. آن جا همه را از دریبل زنان زمین خودی تا درون دروازه حریف پشت سر گذاشته و در پایان آن قطعه جادویی تانگو را زمزمه کند.


گزارش ویژه: رازهای نابغه آلمانی آنفیلد

گزارش ویژه: رازهای نابغه آلمانی آنفیلد

یورگن کلوپ عاشق مهمانی است. این در راه برگشت از ویکریج رود، ورزشگاه اختصاصی واتفورد، در 20 دسامبر سال گذشته، به همه ثابت شد.


به گزارش "ورزش سه"، بازیکنان لیورپول منتظر بودند تا ببینند آیا مربیشان با خشم ناشی از شکست 3-0 مهمانی کریسمس آن شب را کنسل خواهد کرد یا خیر. اکثر بازیکنان امیدوار بودند تا این اتفاق بیفتد چون کسی حوصله نداشت.


 اما بر خلاف تصورشان، کلوپ بر برگزاری آن مهمانی اصرار داشت و حضور در مهمانی را اجباری اعلام کرد. در ابتدای مهمانی و در حضور تمام اعضای باشگاه لیورپول هم او میکروفون را در دست گرفت و گفت: "همه ما ناامید هستیم اما این بازی دیگر تمام شده است. در حال حاضر اولویت ما این مهمانی است و همه آزادند، اما کسی حق ندارد قبل از 1 بامداد اینجا را ترک کند.

 

 

 

 

همه کارهایمان به صورت جمعی است و امشب باید از اینجا بودن لذت ببریم."  آن شب طوری گذشت که آنها نمایش ضعیف شان مقابل واتفورد را به دست فراموشی بسپارند.

 

اهمیت همبستگی


چند روز قبل از مهمانی لیورپولی ها، مهمانی کریسمس منچستر یونایتد در پی سه شکست متوالی مقابل بورنموث، نوریچ و استوک کنسل شد. در سال های اخیر کنسل کردن این مهمانی ها در پی شکست ها امری عادی شده و هری ردنپ و آلن پاردو از جمله مربیانی هستند که پیشتر چنین تصمیمی گرفته اند. اما کلوپ دو ماه بعد از ورودش به تیم روندی متفاوت پیش گرفت. با توجه به شکست آن روز لیورپول در ویکریج رود، آن مهمانی برای اتحاد لیورپولی ها بسیار مهم بود.


سال قبل از آن کلوپ در بدترین شرایط دوران مربی گری اش قرار گرفته بود و دورتموند او در نیم فصل فقط یک امتیاز با ته جدول فاصله داشت. او تصمیم داشت با وجود آن شرایط با روحیه مثبت به سراغ تعطیلات زمستانی بروند. اون به تمام شاگردانش پیامک فرستاد و نوشت: "یک لحظه هم فکر نکنید که قضیه اختیاری است، هیچ استثنایی وجود ندارد، همه باید بیایید."

 

 

 

 

راه حلی که کلوپ در هر دو تیم پیش گرفت بر این پایه بود که بازیکنان نباید جدا از هم و با رابطه سرد به خانه بروند. او معتقد است که یک تیم باید مثل گروهی از برادران باشد که باهم می برند، باهم می بازند و مطمئناً به موقع به مهمانی و شادی شان می رسند. کلمه "باهم" در ادبیات کلوپ جایگاهی دائمی دارد. "اگر باهم بمانیم و همین روند را باهم ادامه دهیم، آینده روشنی در انتظار لیورپول خواهد بود." این جملات او بعد از شکست لیورپول در فینال لیگ اروپا مقابل سویای اسپانیا بود.

 

 

 

 

باز هم در مهمانی شب بازی در هتل بازل، او رو به شاگردانش گفت: "دو ساعت پیش احساس بسیار بدی داشتید، اما امیدوارم که الان حالتان بهتر باشد. گوش کنید! این تازه شروع کار ماست، ما در فینال های زیادی حاضر خواهیم بود." بعد از آن شروع کردن به خواندن، " ما لیورپول هستیم، ترا لا لا لا..." و بازیکنان نیز با او همراه شدند. او ذاتاً چنین مربی ای است. او هدایت می کند و بازیکنان پیروی می کنند.

 

تبدیل شک به یقین


در 9 اکتبر سال گذشته، یورگن کلوپ در اولین روز کامل کاری اش در لیورپول به بازیکنانش گفت که از هفته ها قبل از پیوستنش به این تیم آنها را از فاصله دور زیر نظر داشته است. او گفت: "در حال حاضر تمام خانواده لیورپول کمی ناآرام است و  نگاه ها بدبینانه و همراه با شک است. جو ورزشگاه خوب است اما هیچکس لذت واقعی را تجربه نمی کند.

 

آنها در حال حاضر به تیم ایمان ندارند، آنها فقط پنج سال یا ده سال یا بیست سال گذشته را می بینند. در حالی که در آستانه برد هستید، ناگهان می شنوید که خط دفاعی مشکل دارد و برد از دست می رود. ما باید این وضعیت را اصلاح کنیم. این مساله بسیار مهمی است که بازیکنان باید از این به بعد تفاوت ها را احساس کنند. ما باید شک ها را به یقین تبدیل کنیم.


شک؟ از روز اول تمام هواداران لیورپول به او ایمان داشتند. در هیچ جای فوتبال انگلیس جایگاه مربی برای هواداران بالاتر از لیورپول نیست. هم ژرار هولیه و هم رافا بنیتس قبل از دست یافتن به اولین جامشان در مرسی ساید پرستش می شدند، چه برسد به بعد از فتح جام ها. بنیتس در اولین فصلش مغز متفکر فتح نامحتمل ترین لیگ قهرمانان ممکن شد. اما سه ماه بعد در حالی که فقط 13 بازی از 27 بازی لیگ را برده بودند، در جام حذفی نیز به دست تیم رده پایین تر برنلی حذف شدند. چهره بنیتس که روزی در قاب طلا بود، کاملاً مخدوش شده بود.

 

 

 

 

کنی دالگلیش و برندن راجرز نیز به نوبه خود در بندر لیورپول محبوب بودند. اما بعد از مدتی فهمیدند که نمی توانند چیزی که از آنها انتظار می رفت و طرفداران امید به آن داشتند، را برآورده کنند. به جز روی هاجسون که فردی اشتباهی، در زمانی اشتباهی و جایی اشتباهی بود، هیچکدام از مربیان لیورپول در دو دهه سخت گذشته، نمی توانند ادعا کنند که در بدو ورودشان در مقابلشان مقاومت شده است. کلوپ سرخوش از هفت سال موفق در دورتموند، آخرین مربی ای است که خود را در جایگاهی می بیند که لیورپول را به سرمنزل مقصود برساند.


گفتنش از عملی شدنش راحت تر است. اینکه روحیه را در سکو ها و زمین ارتقا دهید خوب است اما کلوپ در حالی لیورپول بحران زده را تحویل گرفت که فرصت نقل و انتقالات نیز به پایان رسیده بود و بازی ها به سرعت فرا می رسیدند و او پتانسیل اندکی برای بهبود تیمش می دید.  تاکتیک های پرفشار و پرسینگ بی امان او در دورتموند سودمند بود اما دنیای واقعی بازی فوتبال منیجر نیست که با تغییر یک گزینه بازیکنان به شکلی که شما می خواهید حریفان را پرس کنند.

 

شرایط گوناگون


دورتموند او گاهی بیش از 120 کیلومتر در بازی های لیگ قهرمانان می دوید و حتی حریفان پر زرق و برق ترش را نیز به زانو در می آورد اما با لیورپول در هم ریخته ای که به او رسید، اینکار به نظر شدنی نبود. این جور کارها زمان بر است و تمرین زیاد و مستمر چیزی بود که کلوپ با وجود 63 بازی در چهار جام از جمله راهیابی به فینال لیگ اروپا و جام اتحادیه، کمتر در دست داشت. قرار نبود او یک شبه لیورپول را تبدیل به دورتموند کند. بدون تغییراتی که مد نظر او بود باید تا تابستان صبر می کرد.

 

 

 

 

در فصل گذشته لیورپول بازی های خوبی را تجربه کرد. برتری 3-1 مقبل چلسی و 4-1 و 3-0 مقابل منچستر سیتی در لیگ برتر، برد 4-0 مقابل اورتون در دربی مرسی ساید و تحقیر 6-1 ساوتهمپتون در لجام اتحادیه، برد های 2-0 مقابل منچستر یونایتد، 3-0 مقابل ویارئال و 4-3 در بازگشتی فوق العاده مقابل دورتموند در اروپا از نقاط عطف نمایش های تیم او در فصل گذشته بود. اما زنگ خطر در مقاطعی با چند شکست بد که شدیداً باعث عصبانیت کلوپ شدند، به صدا در آمد.


روی سکوها، ایمان به مربی انکار ناپذیر بود. برای اولین بار از انتقال باشگاه به گروه فن وی اسپورتس در سال 2010، این ایمان در رختکن و کادر مدیریتی باشگاه نیز دیده می شد. اما کلوپ خودش از نتایج کلی فصل چندان خرسند نبود.

 

 

تلاش بی پایان


اگر یک چیز در ماه های اولیه حضور کلوپ در لیورپول برای بازیکنان آزار دهنده بوده باشد، آن زمان بندی تمرینات است. در فصول اخیر بازیکنان در اکثر تیم های لیگ برتر به برگزاری دو نوبت تمرین در روز عادت کرده اند اما کلوپ گاهی سه نوبت تمرین برگزار می کند. یکی صبح و دو تا بعد از ظهر. و گاهی بدتر یکی صبح، یکی بعد از ظهر و یکی عصر. گاهی برای آماده بودن در بازی های شب، عصر همان روز تمرین می کردند که بدنشان در زمان درستی در روز به اوج آمادگی برسد.

 

به این تمرینات، تمرینات شبانه روزی می گویند. این سیستم کاملاً منطقی است اما بازیکنان تمرینات ثابت و منظم را ترجیح می دهند. شما تا وقتی مطمئن نباشید که بازیکنان از منافع تغییرات شما آگاهند و از آن استقبال میکنند، نمی توانید با زمان بندی تمرینات آنها در بیافتید.

 

 

 

 

در پایان اولین جلسه تمرینی کلوپ در اکتبر سال گذشته حال جوان پرتغالی این تیم، ژوائو تکسیرا- که بعدا باشگاه را ترک کرد- بد شد و دو بازیکن دیگر از درد به خود می پیچیدند. ریموند فرهیین، مربی بدنساز مشهور هلندی، بارها در توییتر کلوپ را مقصر مصدومیت های فصل گذشته بازیکنان لیورپول دانست. حتی فرانک دی بوئر در اوایل حضورش در اینتر گفته بود که کلوپ باید با حوصله تر تیمش را برای تاکتیک های پرسینگش آماده کند.


در ماه جولای که تیم لیورپول به کالیفرنیای آمریکا سفر کرده بود، آنها در جریان جام بین المللی قهرمانان باید مقابل حریفان به میدان می رفتند اما کلوپ به این نکته اشاره کرد که این سفر برای آنها یک تور نیست بلکه یک اردوی تمرینی است. او آندریاس کورن مایر، مربی بدنساز بایرن در زمان فان خال، هاینکس و گواردیولا را به خدمت گرفت و زمانی که کورن مایر به بازیکنان وعده آمادگی بیش از همیشه را می داد، کلوپ از هر کسی خوشحال تر بود.

 

شدت در تمام زمینه ها


در کمپ تمرینیشان در دانشگاه استمفورد کالیفرنیا، بازیکنان و سایر دست اندر کاران تیم بر اینکه تا به حال چنین تمرینات پیش فصل سنگین و طاقت فرسایی در باشگاه های قبلیشان ندیده اند، متفق بودند. اردوی آنها فراتر از یک اردوی تمرینی بود.

 

 

در کنار تمهیداتی که کورن مایر برای آمادگی بدنی بازیکنان اندیشیده بود، کلوپ به دنبال آماده سازی ذهنی بازیکنانش بود و دستیاران یورگن کلوپ، زلیکو بواچ، پیتر کراویتز و پپین لیندرز بازیکنان را از بعد تاکتیکی با چالش روبرو می کردند. آنها قبل از سفر به آمریکا چهار بازی انجام دادند. آنها ترنمور، فلیتوود، ویگان و هادرزفیلد را بدون دریافت حتی یک گل شکست دادند اما در اردوی تمرینی پیش رو کارهای زیادی برای انجام دادن داشتند.


بازیکنان در خارج از زمین تمرین آرام تر بودند. کلوپ می خواست بازیکنانش وقتی کنار هم هستند بخندند. با وجود تمرینات سنگین و پرزحمت کلوپ در پیش فصل، تلاش های او باعث ایجاد دلگرمی و امید در تیم بود.

 

 

 


آدام لالانا درباره کلوپ می گوید: "وقتی او دست در گردن کسی می اندازد لذت بخش است و نشانه تأیید اوست. مردم می گویند او همه را در آغوش می کشد. اما گاهی اوقات همین کار برای بازیکنان بسیار ارزشمند است و این حس را به شما می دهد که برای تیم مهم هستید و مربی قدر زحمت های شما را می داند. او از ما کار سخت می خواهد. او از ما صد درصد توانمان را می خواهد."


به همین دلیل ممدو ساخو از اردوی تمرینی به خانه فرستاده شد. ساخو برای پرواز تیم به سن فرانسیسکو دیر رسید، در یکی از جلسات ریکاوری غیبت کرد و در یک شام تیمی دیر حاضر شد و یک بار مزاحم مصاحبه کلوپ در تور زندان آلکاتراز شده بود. همین ها برای عصبانیت کلوپ کافی بود. کلوپ با اصرار به وقت شناسی از سوی بازیکنانش می گوید: "ما یک سری قانون داریم و باید به آنها احترام بگذاریم. اگر کسی به قوانین احترام نگذارد یا من حس کنم که این کار را انجام نمی دهد، آنوقت باید واکنش نشان دهم، همین!"


در این اردوی تمرینی تمرکز کلوپ روی بازی پرسینگ پر فشاری بود، که خودش پایه گذار آن است. تلاش نه تنها برای باز پس گیری ساده توپ بلکه بر انجام موزون و حساب شده آن است، طوری که هم مالک توپ و هم مسیر های احتمالی رسیدن توپ مسدود شوند و بعد طرح ریزی حمله های سریع و خطرناک در زمانی که حریف در آسیب پذیر ترین حالت ممکن قرار دارد، آغاز شود.

 

 

 

 

آنها این تمرینات تبدیل از دفاع به حمله و تبدیل حمله به گل را بارها و بارها انجام دادند. هر چه از زمان اردو می گذشت، حرکات آنها سریع تر و کاری تر می شد. کلوپ دست به سینه کنار زمین می ایستاد و لحظه به لحظه بیشتر از نتیجه کارش لذت می برد. دلیل این لذت شعار پپین لیندرز است که می گوید: "اگر تمرین را ببریم، فوتبال را برده ایم."

 

 

مربی، سرپرست و مدیر فوتبالی در آن واحد


در مدل کاری مدیران لیورپول در تیم بوستون ردساکس آمریکا، تمرین و ارنج تیم بر عهده مربی است اما نقل و انتقالات و سیاست گذاری های بلند مدت باشگاه توسط کمیته ای از تصمیم گیرندگان انجام می شود. برندن راجرز با این موضوع به مشکل برخورد. حتی در فصل 14-2013 که لیورپول تا آستانه قهرمانی لیگ برتر پیش رفت، حس می شد که مربی و کادر مدیریتی در یک راستا حرکت نمی کنند.

 

حتی در جریان تمدید قرارداد او در سال 2014 نیز بین آنها اختلافاتی وجود داشت. فصل بعد از آن بعد از فروش لوییس سوارس به بارسلونا و عدم تطابق خرید های جدیدی که به نظر خرید های کمیته باشگاه بودند، نتایج افت کردند و روابط بین راجرز و باشگاه به نقطه قطع همکاری رسید.

 

 

 


در پاییز 2015 عده ای در اینکه کلوپ فرد درستی برای کار در مدل مالکین آمریکایی است، تردید داشتند. اما او در مصاحبه کاریش در نیویورک اذعان داشت که قبلاً با این مدل زیر نظر میشاییل زورک در دورتموند کار کرده است و مشکلی با این سیستم ندارد. مربی آلمانی حتی به ستایش سیستم نقل و انتقالات باشگاه پرداخت و در اولین ملاقاتشان گفت که چگونه می خواهد از امره جان و روبرتو فیرمینو بهترین استفاده را بکند. دو بازیکنی که کمیته باشگاه انتظار داشتند راجرز زودتر آنها را وارد تیم اصلی کند.


کلوپ به سرعت رابطه کاری نزدیکی با مایک گوردون، رییس کمیته فنی باشگاه، برقرار کرد. او در دوران راجرز موثر ترین فرد در کمیته بود و سابقاً در باشگاه مدیر فوتبال به حساب می آمد. اما بر اساس شواهد او تا به اینجا از اینکه قدرت بیشتری به کلوپ بدهد راضی است و مرد 49 ساله آلمانی را سرمربی، سرپرست و مدیر ورزشی باشگاه می داند.

 

بهترین گزینه برای همدیگر


در این تابستان، خانه تکانی در کادر فنی، تغییرات در پس پرده در ملوود، درصد بالایی از نقل و انتقالات و حتی طراحی لباس تمرینی تیم، زیر نظر یورگن کلوپ انجام شد. در اوایل ماه جولای کمتر از 9 ماه پس از پیوستن کلوپ به باشگاه و بعد از 13 برد در لیگ، به او پیشنهاد تمدید شش ساله قراردادش را دادند. او با کمترین درنگی آن را امضا کرد و همیشه می خواست مطمئن باشد که باشگاه درستی را انتخاب می کند. بعد از هفت سال موفق در دورتموند این بار هم مطمئن بود که باشگاه درستی را انتخاب کرده  و کارفرمایانش نیز مطمئن بودند که مربی درستی را انتخاب کرده اند.


وقتی کلوپ اعلام کرد که قصد دارد دورتموند را ترک کند و به دنبال چالشی جدید برود، سخت بود که او را در قامت سر مربی بایرن مونیخ یا رئال مادرید ببینیم. نیل اتکینسن از مجریان رادیویی طرفدار لیورپول می گوید: "اگر او مربی یکی از غول های حال حاضر اروپا می شد، منطقی نبود. او نیاز به یک چالش دارد. نمی توانستم او را در بارسلونا، رئال مادرید یا حتی آرسنال ببینم. او باشگاهی را می خواهد که فوتبال مثل خون در رگ آن شهر باشد. چیزی که در دورتموند، لیورپول و حتی منچستر مشاهده می شود اما در سایر شهر ها این قضیه متفاوت است."

 

 

 

در بندر لیورپول طرز فکر خاصی نسبت به اینکه سرمربی لیورپول باید چگونه باشد و مخصوصاً چگونه به نظر بیاید، وجود دارد. مربی آنها در واقع به مانند کالبدی است که بیل شنکلی قرن بیست و یکم، در آن حلول می کند. هولیه، بنیتس، دالگلیش و راجرز همگی تلاش کردند تا این انتظارات را برآورده کنند اما این جایگاه بیشتر به کلوپ می آید. طوری که می تواند برای کنفرانس های رسانه ای، تی شرت بیتلز بپوشد بدون اینکه کسی به او انگ خودشیرینی بزند.


او می گوید: "من عاشق این هستم که مردم لیورپول فوتبال را زندگی می کنند. این موضوع ریشه در تاریخشان دارد." هرچند صحبت های او موعظه برای کسانی است که قبلاً ایمان آورده اند، اما می توان احساس کرد که او این حرف ها را صادقانه می گوید.


 اتکینسن می گوید: "او به قدرت جمعی اعتقاد دارد. او به پیوند بین بازیکنان و طرفداران اعتقاد دارد. این را در همان ابتدا در تساوی 2-2 مقابل وست بروم در آنفیلد دیدیم. جایی که بازیکنان را جمع کرد و تشویقشان کرد و چیزی نمانده بود آن تساوی را جشن بگیرد. بعضی از طرفداران چندان از این اقدام او خشنود نبودند اما موضوع اصلی ارتباط او با  بازیکنانش بود، نه ترک زودهنگام عده ای از طرفداران."

 

 

 

کلوپ در یکی از نشست های خبری در اواخر فصل گذشته، گفت: "من احساس می کنم این باشگاه یک قدرت خاص دارد. وقتی با دورتموند در آنفیلد بازی کردیم این را متوجه شدم. من اعتقاد دارم باشگاه هایی وجود دارند که احتمال جام بردنشان بیشتر از سایرین است.

 

این را اولین بار زمانی که در دورتموند بودم، فهمیدم. میشائیل زورک، مدیر ورزشی باشگاه به من گفت از اینکه بایر لورکوزن شانه به شانه تان در جدول حرکت می کند، نگران نباش. او گفت که آنها قهرمان نخواهند شد چون آنها راه قهرمانی را نمی دانند و هیچوقت قهرمان نمی شوند. اما دورتموند باشگاهی است که قهرمان شدن را بلد است. احساس می کنم لیورپول چنین باشگاهی است و هواداران نیز مثل من فکر می کنند."

 

تمرین ها پرفشار و بازی های پرفشار تر


گاهی از یورگن کلوپ می پرسند که آیا هیچ وقت دست از تلاش خواهی کشید؟ هر مربی ای این روزها معتاد به کارش است اما اکثراً در یک وجه از کارشان موفق هستند اما کلوپ اصرار دارد از هر نظر در صدر باشد. او عادت دارد با دقت بسیار، افراد و احساس شان را هدایت کند و بر روی تاکتیک هایش نیز بسیار دقیق کار می کند.

 

به این ها چالش های مختلف سر مربیگری لیورپول، مدیریت و تحقق انتظارات هواداران و رویارویی با فراز و نشیب های این شغل را که اضافه کنید، بسیار طاقت فرسا به نظر می رسد. او در کارش بی رحم است و بازیکنانش این را در دسامبر سال گذشته فهمیدند. او انسان سخت گیری است.

 

 

 

 

او یک راهکار برای مقابله با خستگی دارد. هر عصر که از کمپ ملوود به خانه بر می گردد یک چرت می زند. این چرت گاهی بیشتر از یک ساعت اما هرگر بیشتر از دو ساعت نمی شود. زمانی که بیدار می شود انرژی کافی برای لذت بردن از آن شب را دارد. او و همسرش به پیاده روی همراه سگشان علاقه دارند. او و کادر فنی اش معمولاً به رستوران ها و کافه ها می روند و همراه هم پینگ پونگ یا دارت بازی می کنند. انرژی آنها تمامی ندارد.


مسند مربیگری لیورپول برای مربیان این تیم بسیار طاقت فرساست. بعد از استعفای کنی دالگلیش در سال 91 در پی فاجعه هیلزبورو، گرام سونس و ژرار هولیه هر دو دچار مشکلات قلبی شدند. بنیتس از تنش های داخلی و انرژی بر آسیب دید، روی هاچسن دوران مربیگری سخت تری در لیورپول نسبت به تیم ملی انگلیس تجربه کرد.

 

دالگلیش که دوباره در سال 2011 به امید روزهای خوب به باشگاه آمد بعد از اتفاقات مربوط به لوییس سوارز دلسرد شد و نهایتاً از باشگاه جدا شد. حتی برندن راجرز نیز در سومین فصل حضورش، از روز های خوبی که داشت فاصله گرفت و به بدترین روزهایش در لیورپول رسید.

 

وقتی برای بازی های روانی نیست


کلوپ نیز مانند مربیان قبل از خودش معتقد است که باید تمام وجودش را برای کارش بگذارد، اما بعضی موضوعات وجود دارند که او ترجیح می دهد روی آنها انرژی صرف نکند. یکی از آنها جنگ های رسانه ای با مربیان رقباست.

 

کلوپ علاقه ای به این کار ندارد. چندی پیش در اظهار نظری گفته بود که به دلیل اعتقاد به کار تیمی هرگز بازیکنی با قیمت 100 میلیون پوند نخواهد خرید. این صحبت های او از سوی رسانه ها، طعنه به منچستر یونایتد به خاطر خرید پل پوگبا قلمداد شد. مورینیو نیز در پاسخ به او گفت: " بعضی از مربیان چنین کارهای پیچیده ای را درک نمی کنند چون هرگز مربی تیم های خیلی بزرگ نبوده اند". رسانه ها نیز منتظر پاسخ کلوپ بودند و او گفت: "من هیچ علاقه ای به پیگیری کار دیگر باشگاه ها ندارم. این کار کاملاً بی فایده است."

 

 

 

 

سرمربیگری در لیورپول بدون وجود جنگ های رسانه ای نیز کار سخت و نفسگیری است. چه برسد با وجود درگیری با دیگر مربیان و حتی مدیران باشگاه خودی. هر کسی که در گذشته کلوپ در دورتموند جستجو کند، متوجه می شود که او پتانسیل خشمگین شدن را دارد. اما خوب می داند روی چه چیزهایی انرژی بگذارد و روی چه چیزهایی انرژی صرف نکند.

 

نشانه روزهای بهتر یا یک امید واهی دیگر


در بازی ابتدای فصل مقابل آرسنال، لیورپولی ها نیمه اول سختی را پشت سر گذاشتند. در آخرین لحظات نیمه اول با ضربه آزاد فوق العاده فیلیپه کوتینیو بازی 1-1 شد. در بین دو نیمه در حالی که بازیکنان نوشیدنی انرژی زا می نوشیدند، کلوپ رو به آنها گفت: "شما آمادگی بدنی بیشتری از آنها دارید. بروید و این را نشان دهید. اگه این کار را بکنید بازی را می بریم."

 

 

 


بعد از گذشت 18 دقیقه از شروع نیمه دوم بازی 4-1 به سود لیورپول بود. شناور بودن و سرعت حرکات خط حمله لیورپول که منجر به گل دوم کوتینیو و گل آدام لالانا شد، چکیده آن چیزی است که در این مدت کلوپ روی آن سخت کار کرده است. بازی 4-3 به پایان رسید، نتیجه ای که چندان مطمئن نبود اما باعث شد هواداران لیورپول بهت آرسن ونگر از ورود به بحران ابتدای فصل را به چشم ببینند.


حالا در پایان هفته شانزدهم، آنها در رتبه دوم قرار دارند و جدی ترین تعقیب کننده چلسی محسوب می شوند. آیا این یک نشانه واقعی از روزهای خوب پیش رو بود؟ یا یک امید واهی همانند تمام 26 سالی که لک لک ها در حسرت قهرمانی لیگ به سر برده اند؟


در آن بازی آمارها نشان می دادند که شاگردان کلوپ در ورزشگاه امارات شهر لندن، 117.6 کیلومتر دویده اند. بالاترین رکورد در لیگ برتر از زمانی که آمار ثبت شده اند. این آمار در روز شروع فصل حتی با ادعای ونگر که گفته بود تیمش آماده نیست، خارق العاده بود.

 

 

 

 

در فوتبال برای بیشتر دویدن از حریف هیچ جامی اهدا نمی شود اما برای کلوپ جزو اولین نکاتی است که در آنالیز بعد از بازی مورد توجه قرار می گیرد. انرژی، استقامت و میل به بیشتر دویدن در فضاها و زمان های درست همانند بازی با آرسنال، پایه و اساسی محکم برای هر نوع بازی ای است.


یک سال بعد از آن نمایش اسفناک مقبل واتفورد، آنها با روحیه ای قویتر و بالاتر آماده دربی مرسی ساید می شوند؛ استانداردی که از روز اول برای آنها تعریف شد. آنها در زمان درست، پرفشار بازی خواهند کرد و از آن مهمتر این است که آنها زیر نظر کلوپ به سختی تلاش و تمرین خواهند کرد. او به آنها می گوید اگر سخت تلاش کنید، سقفی برای خواسته هایتان وجود نخواهد داشت.

 


ساسان انصاری همه رکوردها را شکست

ساسان انصاری همه رکوردها را شکست


انصاری با گلزنی در دیدار برابر نفت آبادان تعداد گل های خود در لیگ برتر را به 12 رساند.


به گزارش "ورزش سه"، ساسان انصاری در دیدار فولاد خوزستان و صنعت نفت آبادان اولین گل فولادی ها را وارد دروازه نفت آبادان کرد تا شاگردان سعداوی نیمه اول دربی خوزستان را با برتری به پایان برسانند.


ساسان انصاری که بعد از حضور بازگشت به فولاد خوزستان در هفته پنجم لیگ روزهای فوق العاده ای را آغاز کرده، در ادامه درخشش خود در ترکیب فولادی ها گل اول تیم اهوازی را وارد دروازه هوری کرد. درخشش انصاری در این بازی در نیمه دوم نیز ادامه پیدا کرد انصاری از روی نقطه پنالتی دوازدهمین گل فصل خود را وارد دروازه نفتی ها کرد. این پنالتی حاصل حرکت انفرادی انصاری بود تا انصاری سومین پنالتی فصل را نیز برای فولادی ها به دست آورده باشد.


به این ترتیب مهاجم فولادی ها در 10 بازی خود 12 گل به ثمر رسانده و 3 پنالتی نیز برای فولاد گرفته تا عملکرد فوق العاده او همچنان ادامه داشته باشد.


انصاری در هفت دیدار گذشته برای فولاد خوزستان موفق به گلزنی شده تا رکورد گلزنی در بازی های پیاپی را متعلق به خود کند. نکته جالب توجه این است که رکورد شکنی انصاری در دیدار برابر صنعت نفتی رخ داد که نادر دست نشان را به عنوان سرمربی در اختیار دارد که پیش از این او صاحب این رکورد بود.


تراکتور 1 ـ سپاهان 2؛ صید طلا در تبریز

تراکتور 1 ـ سپاهان 2؛ صید طلا در تبریز


سپاهان با یک نمایش غافلگیرکننده با نتیجه 2 ـ 1 تراکتور را شکست داد تا اولین باخت فصل را به این تیم حاضر در کورس قهرمانی تحمیل کند.


به گزارش "ورزش سه"، گل‌های سپاهان توسط مهرداد محمدی(24) و احسان حاج‌صفی (56) به ثمر رسید و فرزاد حاتمی در دقیقه 71 یکی از این دو گل را جبران کرد.

 


26 آذرماه 95؛ هفته چهاردهم لیگ برتر
ورزشگاه اختصاصی تراکتورسازی/ تماشاگر: حدود 5 هزار نفر
داور: اشکان خورشیدی / کمک ها: علی اکبر عظیم پور و محمدرضا مدیرروستا

اخطار

سروش رفیعی از تراکتورسازی دقیقه 62

شهرام گودرزی از تراکتورسازی دقیقه 78

کرار جاسم  از تراکتورسازی دقیقه 90

 

تراکتورسازی:

 

محمدرضا اخباری، خالد شفیعی، هادی محمدی، محمد ایرانپوریان، شهرام گودرزی، مهدی کیانی، محمد نوری (64- جاسم کرار)، محمد ابراهیمی، فرزاد حاتمی، مهدی شریفی (46- ادینیو) و سروش رفیعی (85 - مهدی زاده).
سرمربی: امیر قلعه نویی

 

سپاهان:


لی اولیویرا، موسی کولیبالی، شجاع خلیل زاده، عارف غلامی (40- رسول نویدکیا)، احسان حاج صفی، میلاد سرلک، محمود قائد رحمتی، جلال علی محمدی، فرید کریمی (87 - پدرو هنریکه)، مهرداد محمدی و طالب ریکانی (74 - حسین فاضلی)
سرمربی: عبدالله ویسی

 

 

شرح بازی
نیمه اول بازی دو تیم تراکتورسازی و سپاهان چندان زیبا نبود و دو تیم با ارائه یک بازی فیزیکی و درگیرانه سعی در فرصت ندادن به حریف داشتند. شاید اگر نبوغ مهرداد محمدی در این نیمه نبود سپاهان هرگز موفق نمی‌شد به گل برتری دست پیدا کند هرچند که شاگردان امیر قلعه‌نویی در نیمه اول در خلق موقعیت کاملا ناکام نشان دادند تا بازی در نیمه اول با نتیجه یک بر صفر به نفع سپاهان به پایان برسد. اگر تراکتور می‌خواهد در کورس رقابت با پرسپولیس در راه قهرمانی عقب نماند در نیمه دوم باید شرایط این بازی را تغییر دهد.

اما در نیمه دوم سپاهان با ارائه یک بازی برتر و با استفاده از ضد حمله های سریع بارها دروازه تراکتورسازی را تهدید کرد که در دقیقه 56 حمله های این تیم جواب داد و احسان حاج صفی در موقعیت تک به تک دروازه قرمزهای تبریزی را پر کرد. بعد از این گل سپاهانی ها دو موقعیت عالی گلزنی را از دست دادند تا در 20 دقیقه پایانی نوبت به بازی تهاجمی تراکتورسازی برسد. تراکتورسازی به جز گل فرزاد حاتمی در دقایق پایانی موقعیت های بسیار خوب گلزنی را از دست داد که نتوانست از آن استفاده کند تا شاگردان امیر قلعه نویی اولین شکست خود را در هفته چهاردهم لیگ برتر تجربه کنند.

 

 

بهترین بازیکن:

احسان حاج‌صفی، ستاره این روزهای سپاهان باز هم با گلی که این‌ بار مقابل تیم سابقش به ثمر رساند، پایه‌گذار بردی شد که قطعا باعث ابقای کادرفنی طلایی‌پوشان خواهد شد. او که سابقه بازی در تراکتور را دارد، بعد از گلزنی شادی نکرد تا وفاداری خود را به تیم سابقش نشان دهد. حاج‌صفی ستاره بی‌بدیل سپاهانی‌ها در این بازی بود. 

 


اتفاق ویژه:

اولین شکست تیم تراکتورسازی بالاخره ثبت شد و آنها در خانه مغلوب سپاهان سریع و فرصت‌طلب شدند. تراکتور که هفته آینده بازی سختی با نفت‌تهران دارد، با 3 اخطاره شدن دو بازیکن کلیدی‌اش، کار سختی برای آماده‌سازی برای آخرین‌ بازی نیم فصل خواهد داشت. آنها امیدوارند پرسپولیس مقابل ذوب‌آهن نتیجه نگیرد تا شاید شکست امروز بهای کمتری برایشان داشته باشد.

 

 

 

شرح گل‌ها:

1-0(سپاهان): دقیقه 24 بازی مهرداد محمدی با یک حرکت انفرادی خط دفاع تراکتورسازی را به هم ریخت و با یک ضربه زیبا دروازه تراکتورسازی را باز  کرد.

2-0 (سپاهان): حرکات ترکیبی عالی بازیکنان سپاهان توپ را در موقعیتی مناسب به حاج صفی رساند و او با یک ضربه دقیق در دقیقه  55 دروازه تراکتورسازی را باز کرد.

(2-1 ) تراکتورسازی: سانتر عالی ایرانپوریان روی دروازه را فرزاد حاتمی در دقیقه 70 وارد دروازه سپاهان کرد تا تراکتورسازی به ادامه این بازی امیدوار شود.

 

 

 

دقایق حساس:

دقیقه 9 : پرتاب اوت بلند خالد شفیعی با ضرب سر هادی محمدی همراه شد اما توپ با اختلاف کم از بالای دروازه سپاهان به بیرون رفت.

دقیقه 11 : سانتر احسان حاج صفی از روی نقطه کرنر با ضربه میلاد سرلک همراه شد اما توپ او با اختلاف کم به بالای دروازه رفت.

دقیقه 22 : ضربه طالب ریکانی با اختلاف زیاد از دروازه تراکتورسازی به بیرون رفت.

دقیقه 28 : ضربه مستقیم سروش رفیعی از روی  ضربه ایستگاهی با عکس العمل خوب دروازه بان سپاهان همراه شد.

دقیقه 33 : پاس فرزاد حاتمی، مهدی شریفی را در موقعیت تک به تک قرار داد اما ضربه او با اختلاف کم به بیرون رفت.

دقیقه 43 : ضربه کرنر ایرانپوریان در یک رفت و برگشت به محمد ابراهیمی رسید اما ضربه او را لی اولیویرا به راحتی مهار کرد.

دقیقه 52 : پاس فرزاد حاتمی ادینیو را در موقعیت تک به تک قرار داد اما موسی کولی بالی در آخرین لحظه اجازه زدن ضربه را به او نداد.

دقیقه 61 : فرزاد حاتمی در محوطه 6 قدم از باز کردن دروازه خالی عاجز ماند تا محمد ایرانپوریان به شدت سر او فریاد بزند.

دقیقه 65 : فرید کریمی باز هم در موقعیت تک به تک قرار گرفت اما ضربه او را اخباری در یکی از معدود نمایش های خوبش دفع کرد.

دقیقه 76 : ضربه محکم ابراهیمی  با واکنش زیبای لی اولیویرا به کرنر رفت تا تراکتورسازی همچنان در زدن گل مساوی ناکام بماند.

دقیقه 89 : محمد ابراهیمی در موقعیتی عالی، توپ را با بی دقتی به پای مدافعان سپاهان زد.

دقیقه 90 : فرزاد حاتمی در موقعیت 6 قدم نتوانست توپ را استوپ کند و بهترین فرصت تراکتورسازی از دست رفت.

 

 

 

 

در حاشیه:

* پیش از شروع بازی احسان حاج صفی و شجاع خلیل زاده به سمت قلعه نویی رفتند و برای او یک دست گل بزرگ بردند.


مصدومیت دوباره جباری در روز شکست (عکس)

مصدومیت دوباره جباری در روز شکست (عکس)


هافبک ایرانی الاهلی قطر در نیمه اول مقابل لخویا مصدوم شد و نتوانست به بازی ادامه دهد تا تیمش در لحظات پایانی 2 بر یک شکست بخورد.


به گزاش "ورزش سه"، در یکی از دیدارهای هفته دوازدهم لیگ ستارگان قطر تیم‌های الاهلی و لخویا از ساعت 18:40 امشب هب مصاف هم رفتند و مجتبی جباری از ابتدا در ترکیب الاهلی حضور داشت.


باوجود اینکه لخویا با کسب برتری می‌توانست هم‌امتیاز با السد تیم صدرنشین لیگ ستارگان قطر شود نمایش برابری مقابل الاهلی داشت و بازی متعادل پیگیری می‌شد تا نیمه اول بدون گل به اتمام رسد؛ در نیمه دوم موبیلی در دقیقه 73 از روی نقطه پنالتی العربی را پیش انداخت ولی لخویا در دقایق 88(پنالتی) و 96نتیجه را جبران کرد و با گل‌های یوسف العربی و علی معز به برتری دست یافت تا در امتیاز 30 با السد مساوی شود اما به دلیل تفاضل گل کمتر در رده دوم قرار بگیرد.


اما نکته قابل توجه و ویژه این دیدار دقیقه 29 اتفاق افتاد که جباری پس از دادن پاس در میانه زمین از ناحیه زانوی پای راست احساس آسیب‌دیدگی کرد و به دلیل اینکه نتوانست به بازی ادامه دهد به بیرون منتقل شد تا علی‌احمد قدری از دقیقه 32 جانشین او شود.

 


جباری که سال‌هاست این مصدومیت را از ناحیه زانو داشته طی هفته‌های چهارم تا هفتم لیگ ستارگان قطر نیز به دلیل مصدومیت دور از ترکیب تیمش بود و در هفته‌های هشتم و نهم مقابل السیلیه و الجیش به عنوان تعویضی بازی کرد ولی دوباره در دهمین مسابقه فصل برابر الخریطات روی نیمکت قرار داشت.


حالا جباری پس از دومین بازی که به ترکیب اصلی برگشته بود دوباره مصدوم شد تا شاید دوباره هفته‌ها از ترکیب الاهلی دور شود.

 

 


این آسیب‌دیدگی درحالی برای جباری رخ داد که شایعاتی مبنی بر بازگشت او به استقلال تهران نیز در هفته‌های اخیر مطرح شده بود.